عاشقانه می گویم

عاشقانه می گویم

عاشقانه می گویم

عاشقانه می گویم

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

«بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ.» (آل عمران/76)
«آرى هر که به پیمان خود وفا نماید و پرهیزگارى کند، خدا پرهیزگاران را دوست دارد.»


داستان سید عبدالکریم کفاش

سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»
سید عرض کرد: آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم. حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد.
پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»
سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت : قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید !
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» (کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی)


انواع وفای به عهد
وفاى به عهد در تمام موارد زیر لازم است:
الف: عهدى که خداوند از طریق فطرت یا انبیا با انسان‏ها بسته است.
ب: عهدى که انسان با خدا مى‏بندد.
ج: عهدى که انسان با مردم مى‏بندد.
د: عهد رهبر با امّت و بالعکس.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۳ ، ۰۳:۴۳
مهدی مهدوی
در پی حوادث اخیر فرانسه صورت گرفت:

نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1393/1393110202890473.jpg
 العربیة Français Deutsch English  

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۲۳
مهدی مهدوی

هو الحکیم

سفاهت سیاسی

بخش منتخب از مقاله ذیل:

در ماجرای اخیر مجلس شورای اسلامی و تعطیلی مجلس با نطق دکتر علی مطهری می توان گفت: مجلس شورای اسلامی باید سعه صدر بیشتری از خود نشان می داد و همانطور که نمایندگان ملت حق سخن گفتن و اظهار نظر دارند، حق مخالفت با نظرات و استدلال های یکدیگر را نیز دارند. اما این فضا باید در شان نظام اسلامی و مجلس شورای اسلامی بوده و تعامل منطقی و مستدل در آن حکمفرما باشد.

همچنین حق سخن گفتن و اظهار نظر و عقیده در بین نمایندگان کاملا امری قانونی و مبتنی برقانون اساسی می باشد. اما لازم به ذکر است که پذیرفتن قانون اساسی مقدم بر نماینده ملت بودن است و دفاع از حریم نظام اسلامی به هر نحوی وظیفه نمایندگان جمهوری اسلامی است. اظهار نظر دکتر علی مطهری نسبت به حصر سران فتنه به خودی خود دارای اشکال نیست اما از آن جا که در گذشته این سخنان را تکرار نموده و از جایگاه های مختلف پاسخ مناسب و دلایل قانونی حصر را شنیده است و نیز مقام معظم رهبری در بیانات خود پاسخ داده اند و با توجه به حاکم بودن تصمیمات شورای امنیت ملی بر تمصیمات مجلس و.. می توان گفت تکرار اظهار نظر مخالف قانون و منویات نظام اسلامی که در چهارچوب قانون و رأفت اسلامی میباشد، نسبت به حصر سران فتنه یکی از دلایل حاکی از سفاهت سیاسی نامبرده و مقابله تلویحی با قانون می باشد.  

 

چندیست که در صدد هستم نسبت به این موضوع که آیا در سیاست هم مفهوم "سفیه" مصداق پیدا می کند یا نه، مطلبی بنویسم. و در این روزهای اخیر با توجه به اظهارات جناب آقای علی مطهری، تصمیم راسخ بر تبیین این مفهوم در عالم سیاست گرفتم. روشن و مبرهن است که حق تحلیل  و اظهار نظر در خصوص مباحث جاری نظام و کشور از خواسته های مقام عظمای ولایت حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) می باشد. در این مقال تنها طبق اظهارات و سابقه تاریخی برخی افراد بر وجود مفهوم "سفیه" در عالم سیاست و همچنین وجود مصادیقی در گذشته و حال اشاره خواهم کرد.

 

سفیه در لغت به معنای کم خِِرد و کم شعور و سَبُک عقلی می باشد و در فقه و احکام اسلامی نیز کاربرد دارد. مراد از سفاهت در کلمات فقها، سبک عقلى و کم خردی نسبت به حفظ مال است. بنابر این، در فقه به کسى سفیه گویند که به جهت سبک عقلى فاقد حالت و ملکه حفظ مال است و در نتیجه اموالخود را به مصارفى غیر عقلایی مى‏رساند و آنها را به هدر مى‏دهد و در معاملاتش مصلحت اندیشی ندارد و به راحتى فریب مى‏خورد و در به دست آوردن مال و هزینه کردن آن، شیوه و روشى جداى ازشیوه عقلا دارد.(1)

اگر از قاعده تنقیح مناط یا الغای خصوصیت (2) استفاده کنیم و مفهوم کلی سفیه را اخذ کنیم و در موضوعات غیر فقهی نیز به کار ببریم می توان سفیه را در موضوعات دیگر نیز معنا و طبق آن مصادیقش را شناسایی نمود. البته حکم برخورد با سفیه در موضوعات غیر فقهی را باید علمای دین و مراجع جامع الشرایط و حاکم اسلامی با توجه به شرایط او و شرایط زمان و مصلحت موجود تعیین کند که ما در این خصوص وارد این حیطه نخواهیم شد. 

بجای سفیه در سیاست می توان از عبارت  "عدم کفایت سیاسی" استفاده نمود. اما باید به این نکته توجه داشت که عدم کفایت سیاسی خیلی کلی بوده و یکی از علل آن می تواند سفاهت سیاسی باشد.

رفع شبهه

تبیین معنای سفاهت به معنای بی احترامی و هتک حرمت به اشخاص حقیقی و حقوقی نبوده و نقل مصادیق رفتار اجتماعی و سیاسی از آن جهت که بصورت علنی واقع شده است و با توجه به دارا بودن ملاکات سفاهت، نیز به عنوان توهین تلقی نمی شود. لذا این قبیل تعیین مصادیق فقط از حیث کفایت یا عدم کفایت سیاسی است و دلیلی بر وجود سفاهت در امور و موضوعات دیگر در اشخاص ذکر شده نمی باشد. 

خطر وجود سفیه سیاسی

خطری که همواره از جانب سفیهان سیاسی نظام های اسلامی را تهدید می کند، محدود به انقلاب اسلامی ایران نبوده بلکه از زمان ائمه اطهار علیهم السلام این معضل اجتماعی-سیاسی وجود داشته است که در کلام ائمه اطهار علیهم السلام اخطار و هشدار نسبت به این موضوع به برخی حاکمان و مسئولین در سرزمین های اسلامی داده شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۷:۱۹
مهدی مهدوی